به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای دکتر ولید عبدالحی در مقاله ای با عنوان «آثار بحران اوکراین بر جهان عرب و مسئله فلسطین» به موضوع اوکراین و فلسطین پرداخته که آقای عرفان خلیلیفر، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای گرایش خاورمیانه و شمال آفریقا به ترجمه آن پرداخته است. متن مقاله بدین شرح است:
مقدمه
بحران اوکراین ممکن است برای بخش اعظمی از افکار عمومی بینالمللی غافلگیرکننده باشد، اما برای متخصصان امور بینالملل و کشورهایی که دارای سازمان پژوهشی یا نهادهای مشاوره رسمی برای تصمیمگیرندگان است، چنین نیست. برای تأیید این ایده که بحران برای این بخش های بین المللی تعجب آور نیست، کافی است دو موضوع که رابطه نزدیک به هم دارند را در نظر بگیریم:
اول: آنچه که فرمان ریاست جمهوری فدراسیون روسیه نامیده می شود و توسط ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ امضا شده است، که در آن سند ۴۱ صفحه ای صادر شده در تاریخ ۳۱/۱۲/۲۰۱۵ موارد زیر را آشکار می کند:
۱. افزایش تدریجی پتانسیل نظامی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و اعطای کارکردهای جهانی به آن با نقض هنجارهای حقوق بین الملل، افزایش فعالیت نظامی کشورهای این بلوک، گسترش بیشتر اتحاد، و قرار گرفتن زیرساخت های نظامی آن نزدیک به مرزهای روسیه، تهدیدی برای امنیت ملی ایجاد می کند. فرصت ها برای حفظ ثبات جهانی و منطقه ای با استقرار اجزای سیستم دفاع موشکی آمریکا در اروپا، منطقه آسیا-اقیانوسیه و خاور نزدیک در شرایط اجرای عملی مفهوم "اعتصاب جهانی" به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
۲. موضع غرب با هدف مقابله با فرآیندهای همگرایی و ایجاد کرسی های تنش در منطقه اورپا-آسیا، تأثیر منفی بر تحقق منافع ملی روسیه دارد. حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا از کودتای ضد قانون اساسی در اوکراین منجر به شکاف عمیق در جامعه اوکراین و ظهور یک درگیری مسلحانه شد. تقویت ایدئولوژی ناسیونالیستی حزب راست تندرو، شکلدهی عمدی یک تصویر از روسیه بهعنوان دشمن در بین مردم اوکراین، قمار پنهان برای حل اجباری تضادهای دروندولتی، و بحران عمیق اجتماعی-اقتصادی، اوکراین را به یک مکان بیثبات در اروپا و در مجاورت مرزهای روسیه تبدیل کرده است.
۳. خطر افزایش تعداد کشورهای دارنده تسلیحات هستهای و تکثیر و استفاده از سلاحهای شیمیایی و همچنین عدم اطمینان در مورد نمونههایی از تصرف سلاحهای بیولوژیکی توسط کشورهای خارجی و پتانسیل آنها برای توسعه و تولید آنها وجود دارد. شبکه آزمایشگاه های نظامی-بیولوژیکی ایالات متحده در قلمرو ایالت های مجاور روسیه در حال گسترش است.
۴. روسیه در حوزه امنیت بینالملل به استفاده از ابزارهای سیاسی و حقوقی و مکانیزمهای دیپلماتیک و حفظ صلح همچنان متعهد است. استفاده از نیروی نظامی برای حفاظت از منافع ملی تنها در صورتی امکان پذیر است که تمام اقدامات انجام شده با ماهیت بدون خشونت، ناکارآمد باشد.
دوم: ادبیات سیاسی نخبگان روسیه، به ویژه آنهایی که بر نهادهای تصمیم گیری روسیه تأثیر دارند. اینجا کافی است به این نکته اشاره کنیم که مهم ترین متفکر معاصر روسیه، الکساندر دوگین، که غرب او را «مغز پوتین» می نامد، در کتاب «مبانی ژئوپولیتیک: آینده ژئوپولیتیک روسیه» که در سال ۱۹۹۹منتشر شده است ، به این موضوع پرداخته و مسیر آن را در کتابش به تفصیل تعریف کرده است. دوگین موارد زیر را خاطر نشان می کند:
۱. تمایل اوکراین به استقلال مطمئنا باعث درگیری مسلحانه با روسیه خواهد شد.
۲. تلاش اوکراین برای پیوستن به ناتو نشان دهنده یک "ناهنجاری مطلق است که از طریق اقدامات غیرمسئولانه انجام شده است."
۳. تمایل اوکراین برای استقلال تهدیدی جدی برای پروژه اورپا-آسیاست که این پروژه هدف اصلی برای استراتژی روسیه است.
۴.کنترل سواحل شمالی دریای سیاه توسط روسیه باید مطلق باشد و از اوکراین تا آبخازیا باید گسترش یابد.
۵. ضرورت حذف کامل نفوذ غرب از این منطقه و از مجاورت روسیه.
دوگین در مورد مسئله اوکراین می گوید:
۱. واقعیت جغرافیایی-سیاسی و قومی اوکراین تنها امکان این را میدهد که "بی طرف" باشد، نه غربی و نه شرقی.
۲. اوکراین با مرزهای فعلی و جهت گیری های استقلال خود ضربه سختی به امنیت جغرافیایی-سیاسی روسیه است و معادل نفوذ به خاک این کشور است.
۳. اوکراین باید به چند منطقه تقسیم شود:
الف. شرق اوکراین (از شرق رودخانه دنیپر تا دریای آزوف)، با غلبه قومیتهای بزرگ روسی و جمعیت کم ارتدوکس روسی.
ب. شبه جزیره کریمه: این منطقه از نظر قومیتی متنوع است و برخی از گروه های آن دارای پیوندهای جغرافیایی-سیاسی ضد روسی (مانند تاتارها) هستند. بنابراین، کریمه باید کنترل شود و تحت کنترل استراتژیک مستقیم مسکو قرار گیرد.
ج. بخش مرکزی اوکراین از چرنیگوف تا اودسا، از نظر فرهنگی به شرق اوکراین مرتبط است و بی چون و چرا در سیستم جغرافیایی-سیاسی اورپا-اسیا گنجانده شده است.
د. اوکراین غربی، دشمن کشور روسیه: وابستگی آن به ناتو باید به طور کلی از بین برود. باید در آنجا یک مجتمع دفاعی قارهای اورپا-آسیا ایجاد شود که در آن هسته اورپا-اسیا (روسیه) با هسته اروپایی (آلمان) همکاری میکند تا در درازمدت قطع رابطه بین اروپا و آمریکا تکمیل شود، زیرا اوکراین مستقل اعلام جنگ ژئوپلیتیکی [جغرافیایی-سیاسی] علیه روسیه است.
۴. اجتناب روسیه از حمله ناتو مستلزم عملیات فوری روسیه با اوکراین است.
موارد فوق به وضوح نشان می دهد که مسئله اوکراین ادامه سیاست روسیه برای سلب هرگونه ارتباط مستقیم کشورهای منطقه حیاتی مجاور روسیه با آرایشات امنیتی غرب است، که نشان دهنده این ادعای صریح است که اگر این هدف از طریق مسالمت آمیز محقق نشود ، باید با زور به دست آید.
اول: عواقب بحران بر جهان عرب
تحلیل استراتژیک پیشینه این بحران نشان می دهد که این یک رقابت بین دو امپراتوری است، اولی اتحاد جماهیر شوروی است که تجزیه شده و می ترسد تجزیه به دولت اصلی یعنی روسیه برسد و دومی امپراتوری رو به زوال ، ایالات متحده است، در تعداد مشخصی از شاخص های قدرت نرم و سخت است. تجزیه اتحاد جماهیر شوروی با عواقب خطرناک خود برای دولت روسیه ، همانطور که در دیدگاه پوتین و الکساندر دوگین نشان دادیم ادامه یافت. نزول ایالات متحده پدیدهای است که بسیاری از تحقیقات آمریکایی با آن سروکار دارند، که با پل کندی که مشاهده کرد گسترش امپراتوری ایالات متحده مقدمه انحطاط استراتژیک است، شروع شد، بعد از آن مطالعه ریچارد بارنت است، که در دهه ۱۹۸۰ تخمین زد که ایالات متحده به وضوح در عرض یک ربع قرن افول خواهد کرد. مطالعه ای توسط فلورا لوئیس، یک سال پس از تحقیق پل کندی، از این ایده که بارهای سنگینی به ایالات متحده وارد شده و زوال را بر آن تحمیل می کند، حمایت کرد.
همچنین جیمز شلزینگر معتقد بود که افول آمریکا از نظر قدرت اقتصادی و نظامی و نفوذ سیاسی امری مسلم است. پیتر پاسل، دلایل از دست دادن رهبری ایالات متحده در رقابت اقتصادی و علمی خود با ژاپن را آنالیز کرد، در حالی که تام ویکر اظهار داشت که وابستگی ایالات متحده به منابع خارجی برای مواد خام و انرژی، توانایی آن را برای حفظ موقعیت پیشرفته خود به عنوان یک قدرت بزرگ تضعیف می کند. تحقیقات درباره انحطاط آمریکا با مطالعه نایل فرگوسن از سال ۲۰۰۴ افزایش یافته است، فردی که مشاهده کرد ایالات متحده میل به جهانی کردن بازارهای آزاد، حاکمیت قانون و دولت نماینده را دارد، اما از تعهدات بلندمدت نیروی انسانی و پول که برای ایفای نقش فعال تر در حل درگیری ناشی از شکست دولت ها ضروری هستند دوری میکند. وی معتقد است آمریکا امپراتوری است که زوالش، به ویژه به دلیل ضعف داخلی، به خصوص در مورد کسری مالی و ضعف نیروی انسانی و عدم پذیرش ابعاد مسئولیت های جهانی غیر قابل انکار است. او معتقد است که ایالات متحده در حال انحطاط است و در حالی که هیچ یک از قدرت های بزرگ نمیتوانند جایگزین آن شوند، سازمان های "تروریستی" و باندهای جنایتکار سازمان یافته این خلاء را پر خواهند کرد. این از نظر فرگوسن، همکاری دوباره آمریکا، چین و اروپا را توجیه می کند. فرگوسن یکی از متفکران آمریکایی است که بیشترین تنفر را از اتحادیه اروپا دارد، و از دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، خواستار عدم مقابله با چین، و لزوم برخورد با روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ و به رسمیت شناختن یک حوزه حیاتی برای آن در اورپا-اسیا شده است.
تحقیق شورای اطلاعات ملی آمریکا که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، یکی از پیشبینیهایی بود که ایده انتقال نظام بینالملل به چندقطبی را تقویت کرد، زیرا از ظهور قدرتهای بزرگ جدید، تداوم جهانیسازی اقتصادی و انتقال ثروت بین المللی از غرب به شرق و رشد نهادهای فرعی و فرا دولتی صحبت می کند. این مطالعه تاکید کرد که تا سال ۲۰۲۵، جهان به سمت شکاف کمتر بین مناطق و دولتها در نظام بینالمللی حرکت خواهد کرد.
به نظر می رسد که هر یک از این دو امپراتوری (یک امپراتوری از هم پاشیده و دیگری در حال انحطاط است) هر از چند گاهی به دنبال به کارگیری مناطق جغرافیایی-سیاسی به نفع خود هستند تا از تداوم تجزیه در داخل روسیه جلوگیری کنند و مانع محدود کردن گسترش فضای حیاتی شوند. امپراتوری دیگر (ایالات متحده آمریکا) به دنبال جلوگیری از تسریع زوال خود و احیای بخشی از روابط خود با اروپا به ویژه در شرایط سستی ساختار ناتو است. بدون شک، همه موارد فوق تأثیرات خود را بار دیگر بر روی خاورمیانه، به ویژه بخش های عربی گسترش خواهد داد.
در خاورمیانه این تصور وجود دارد که اهمیت منطقه برای سیاست ایالات متحده کاهش یافته است، همانطور که در برنامه راهبردی منتشر شده توسط رئیس جمهور ایالات متحده جو بایدن این مورد مشهود است. این کار برخی از کشورهای منطقه را بر آن داشته است تا با اسرائیل دوست شوند ، تا با مخالفان داخلی هر کشور مقابله کنند و ناگفته نماند با تحکیم ائتلاف علیه ایران، سعی در جبران افول آمریکا داشته اند. به نظر می رسد بحران اوکراین در دوره پیش رو باعث کاهش بیشتر پیگیری های آمریکا در خاورمیانه خواهد شد که بر روابط اعراب با اسرائیل، ایران و ترکیه تأثیر خواهد گذاشت. در واقع، میزان پاسخ خاورمیانه به خواستههای ایالات متحده در مورد بحران اوکراین (محاصره روسیه، حمایت نظامی از اوکراین یا افزایش تولید گاز و نفت و غیره) نشاندهنده درجهای از عدم پاسخگویی است که نشاندهنده تغییر «نسبی» در موقعیت خاورمیانه در استراتژی آمریکا است.
در سمت روسیه، از میان چالشهایی که سیاست روسیه در منطقه عربی با آن مواجه است، ناتوانی آن در تطبیق تضادهای قدرتهای منطقهای است که در ابعاد زیر مشهود است:
۱.مشکل تطبیق دادن منافع روسیه با تضادهای ایران و اسرائیل.
۲. به ویژه مشکل تطبیق تضادهای بین کشورهای منطقه خلیج فارس و تا حد زیادی کشورهای عربی ، از یک سو و ایران، از سوی دیگر.
۳. مشکل تطبیق بین الزامات امنیتی اسرائیل در سوریه و الزامات امنیتی سوریه.
۴. مشکل تطبیق تعهدات روسیه نسبت به حقوق فلسطین از یک سو و الزامات اسرائیل از سوی دیگر.
پیچیدگی های انطباق در این جنبه های سیاسی با افزودن مشکل اختلاف در حجم تجارت بین روسیه و منطقه عربی به شرح زیر افزایش می یابد:
۱. نرخ سالانه حجم تبادلات تجاری روسیه با منطقه عرب طی سه سال گذشته تقریباً ۱۸ میلیارد دلار بوده است. با این حال، کشورهای عربی به دو گروه تقسیم می شوند: گروهی که بیشتر کالاهای غیرنظامی (به ویژه گندم و آهن) از روسیه وارد می کنند و گروه دیگر که عمدتاً کالاهای نظامی از روسیه وارد می کنند. به عنوان مثال، مصر، مراکش، امارات، عربستان سعودی، تونس، اردن و قطر به ترتیب در صدر گروه آن دسته از کشورهای عربی که بیشترین کالای غیرنظامی را از روسیه وارد می کنند، قرار دارند. در بعد نظامی، با در نظر گرفتن اینکه حجم فروش تسلیحات روسیه به کشورهای عربی طی دوره ۲۰۱۷-۲۰۲۱، ۲۱ درصد از کل فروش روسیه را تشکیل می دهد که معادل حدود ۵ میلیارد در سال است متوجه می شویم که در دوره ۲۰۱۷-۲۰۲۱، سوریه با ۹۵ درصد واردات تسلیحات خود از روسیه در صدر فهرست کشورهای اصلی واردکننده تسلیحات روسیه قرار دارد و پس از آن الجزایر با ۸۱ درصد، عراق با ۴۴ درصد، مصر با ۴۱ درصد و امارات با ۵.۳ درصد در رتبه های بعدی قرار دارند.
با توجه به عواقب بحران اوکراین بر روابط کشورهای عرب و روسیه، لازم به ذکر است که کشورهای عربی واردکننده کالاهای غیرنظامی روسیه و واردکننده کالاهای نظامی روسیه اغلب روابط متضادی داشته اند. این یک مشکل برای روسیه تلقی می شود، به این معنا که چگونه می توان تأثیر اختلافات کشورهای عربی بر روابط روسیه با کل کشورهای عربی را ، به ویژه در آینده (پنج سال آینده) مهار کرد؛ که به نظر می رسد تحریم اقتصادی بین المللی روسیه بیشتر شامل کالاهای غیرنظامی است تا کالاهای نظامی. این بدان معناست که روسیه به کشورهای عربی واردکننده کالاهای غیرنظامی نسبت به کشورهای عربی واردکننده کالاهای نظامی نیاز خواهد داشت که ممکن است بر روی برخی جهت گیری های این کشور در منطقه به ویژه در مورد فلسطین تأثیر بگذارد. خاطرنشان می شود که حجم تجارت فلسطین و روسیه بر اساس ارقام سال ۲۰۲۰ از کل ۱۸ میلیارد دلار از حجم تجارت کشورهای عرب و روسیه در سال ۲۰۲۱ از ۵ میلیون دلار تجاوز نمی کند. از این رو، روابط روسیه و کشورهای عربی در آینده نزدیک دستخوش نوساناتی خواهد شد که ممکن است گاهی اوقات این تغییرات شدید باشد.
۲. هنگام مقایسه حجم تجارت روسیه با اسرائیل که بیش از ۳.۵ میلیارد دلار است - که ۸۲۸ میلیون دلار آن واردات روسیه از اسرائیل است - و تجارت این کشور با ایران که کل تجارت آن با روسیه بالغ بر ۷۹۷ میلیون دلار است، با همین مشکل روبرو هستیم. این بدان معنی است که توسعه روابط با هر یک از دو طرفین (ایران و اسرائیل) برای روسیه ، به ویژه با توجه به تحریم روسیه و میزان پایبندی به آن، مشکل خواهد بود.
جدول ۱: واردات کالاهای غیرنظامی کشورهای عربی از روسیه در سال ۲۰۲۰ (میلیون دلار)
سایر کشورهای عربی |
عمان |
سوریه |
الجزایر |
لبنان |
قطر |
اردن |
تونس |
عربستان سعودی |
امارات |
مراکش |
مصر |
کشور |
۱ |
۲ |
۸ |
۹ |
۱۲ |
۳۷ |
۸۳ |
۱۲۵ |
۲۱۹ |
۳۴۶ |
۳۹۳ |
۵۱۶ |
واردات از روسیه |
دوم: ابعاد فلسطین و اسرائیل در بحران اوکراین
از موارد فوق استنباط می شود که تنش بین المللی در مورد اوکراین بی چون و چرا نشان دهنده سرعت فزاینده رویدادها و یک رویارویی قریب الوقوع است. به نظر می رسد اسرائیل به دلیل نفوذ خود در اکثر نهادهای تصمیم گیری در کشورهای بزرگ، انتظار چنین تحولی را داشت.
همانطور که مشخص است، اسرائیل روابط قوی با ایالات متحده و روابط نزدیک با رئیس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی - به دلیل یهودی بودنش و حمایت او از سیاست اسرائیل و همچنین بخاطر نخست وزیر اوکراین، دنیس شمیهال- دارد. همچنین اسرائیل تمایلی به تحریک کردن رهبری روسیه دارد. از این رو، دولت اسرائیل در صدد برآمده است که مواضع خود را به گونه ای متعادل کند که منجر به زیان استراتژیک نشود که با جهت گیری افکار عمومی اسرائیل که با توجه به جهت گیری آنها در مورد بحران اوکراین به شرح زیر است، همراستا می باشد:
جدول ۲: افکار عمومی اسرائیل در مورد جنگ اوکراین و روسیه
درصد(%) |
موضع |
۷۶ |
حمایت از اکراین |
۱۰ |
حمایت از روسیه |
پذیرش سیاست بی طرف بودن دولت |
|
۵۱ |
حامیان |
۳۴ |
مخالفان |
جدول بالا نشان می دهد که سوگیری نسبت به اوکراین از نظر "جهت گیری سیاسی" جامعه و قدرت حاکم غالب است، در حالی که اتخاذ سیاست رسمی "بی طرفی" توسط حدود نیمی از جامعه اسرائیل حمایت می شود.
شکی وجود ندارد که محتوای سخنرانی زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در کنست اسرائیل، نشاندهنده عمق روابط اسرائیل و اوکراین، بهویژه آگاهی رئیسجمهور اوکراین از همدردی اسرائیلیها با کشورش است. وی در سخنان خود به نکات مهم زیر اشاره کرد:
۱. مقایسه «تهدید» کشورهای عربی برای موجودیت اسرائیل و تهدید روسیه برای موجودیت اوکراین.
۲.تقاضای او از اسرائیل برای تامین تسلیحات به ویژه سیستم های دفاع موشکی برای کشورش.
۳. درخواست او از اسرائیل برای اجرای تحریم ها علیه روسیه و فشار بر تجارت روسیه.
۴. انتقاد ضمنی وی از تلاش اسرائیل برای میانجیگری در کشمکش با بیان اینکه میانجیگری بین دولتها است نه بین خیر و شر.
این بدان معناست که هر موضع ِدولت اسرائیل، چه با اعلام بی طرفی و چه با میانجیگری بین دو طرف درگیر، عواقبی برای دولت رژیم صهیونیستی به همراه خواهد داشت و این همان چیزی است که دیپلماسی اسرائیل سعی دارد از آن جلوگیری کند.
با این حال، این انکار نمی کند که جنبه هایی از بحران وجود دارد که مشمول اقدامات دولت اسرائیل به شرح زیر است:
۱. آوارگی یهودیان اوکراینی: به محض شروع درگیری های نظامی، وزیر مهاجرت اسرائیل پنینا تامانو شاتا اعلام کرد که اسرائیل آماده پذیرایی از هزاران مهاجر "یهودی" از سمت اوکراین است. در واقع، مقامات اسرائیلی اشاره کردند که اسرائیل از قبل به یهودیان اوکراینی اطلاع داده بود تا در صورت وقوع درگیری مسلحانه آماده مهاجرت شوند. برخی از آنها در حال حاضر چه از اوکراین و چه از روسیه شروع به مهاجرت به اسرائیل کرده اند. موسسه تحقیقات سیاست یهودی تخمین می زند که تعداد یهودیان اوکراینی که می توانند از قانون بازگشت اسرائیل بهره مند شوند و از اوکراین به اسرائیل مهاجرت کنند، تقریباً ۲۰۰ هزار نفر است ،که در کیف، دنیپروپتروفسک، خارکف و اودسا متمرکز شدهاند و اشاره کرد که این شهرها محل نبردهای شدید است که فشار بر یهودیان این شهرها را برای مهاجرت افزایش میدهد. با این حال، گزارش کانال ۱۳ اسرائیل نشان داد که تصویر نابسامانی و آشفتگی عمومی در خاورمیانه و تأثیرات نبرد "شمشیر اورشلیم" اکثر یهودیان اوکراین را به تردید در مورد مهاجرت یا انتخاب کشورهایی به جز اسرائیل برای مهاجرت سوق می دهد. رسانههای اسرائیلی نشان دادهاند که تنها ۵۰ درصد از یهودیان اوکراینی که به دنبال ترک اوکراین بودند، میخواستند به اسرائیل مهاجرت کنند و خاطر نشان کردند که اوکراین مهاجرت را برای مردان ۱۸ تا ۶۰ سال ممنوع میکند. آیلت شاکد، وزیر کشور اسرائیل که انتظار ورود ده ها هزار یهودی اوکراینی را داشت، مهاجرت یهودیان از اوکراین را تسهیل می کند و خواستار معافیت یهودیان اوکراینی از برخی محدودیت های امنیتی در بدو ورودشان به اسرائیل به همراه امکان اسکان موقت آنها در اردوگاه های نقب شد. شایان ذکر است، اداره مهاجرت یهودیان اعلام کرد که تا اوایل ماه مارس (پنجمین روز جنگ)، ۳۰۳ مهاجر وارد شدند، اما ۵۰ نفر از آنها ممنوع الورود بودند.
با این حال، برخی نگرانیها در جامعه اسرائیل بین یهودیان «روسی الاصل» و یهودیان اوکراینی الاصل شروع شد و جنگ بر روی وفاداران زیردست (یهودی روسی/یهودی اوکراینی) در جامعه اسرائیلی تاثیر گذاشت. این بحث حتی به جامعه اسرائیل با توجه به اینکه چه کسی یهودی است و چه کسی باید اجازه داشته باشد که تابعیت اسرائیل را داشته باشد بر می گردد. آیا قانون بازگشت تصویب شده در سال ۱۹۵۰ در مورد مهاجران اوکراینی ، با توجه به اعتراض برخی عالمان یهودی به ویژه به "هویت" مهاجران از اوکراین یا روسیه اعمال می شود یا خیر ؟ مخصوصاً هنگام تأکید بر تمایز بین یک اسرائیلی که نوه چهار پدربزرگ و مادربزرگ (والدین مادر و پدرش) یا دو پدربزرگ و مادربزرگ (یکی از والدین او یهودی نیست) است.
همچنین، بسیاری از نخبگان اقتصادی روسیه دارای تابعیت دوگانه روسیه و اسرائیل هستند، مانند رومن آبراموویچ، میخائیل فریدمن، پتر آون و ویکتور وکسلبرگ.
۲. تحت الشعاع قرار دادن بیشتر موضوع فلسطین: با توجه به ضعف شدید رهبری فلسطین و شکنندگی دیپلماسی فلسطینی، اسرائیل از این موضوع برای به تعویق انداختن موضوع فلسطین در صحنه بین المللی استفاده خواهد کرد. اما فلسطینی ها باید از نتایج بالقوه جنگ روسیه و اوکراین بهره مند شوند:
الف. استحکام استقلال دو جمهوری اوکراین در شرق اوکراین (منطقه دونباس) ایده حق تعیین سرنوشت را تقویت خواهد کرد که در مفاهیم کلی از نظر حق تشکیل کشور فلسطین به نفع فلسطینی ها است، مانند آنچه در شرق اوکراین اتفاق افتاد.
ب. موفقیت روسیه در تحمیل شرایط خود به جامعه بین المللی و پذیرش اجباری نتایج استراتژی خود درباره اوکراین، ایده چندقطبی را در برابر ایده تک قطبی تقویت خواهد کرد که به نفع فلسطین است. تقویت غربی ایده مقاومت در برابر اشغال اوکراین توسط روسیه، حق مقاومت فلسطینی ها را درست مانند اوکراینی ها افزایش می دهد. موضوعی که چندین نفر از غرب شروع به صحبت در مورد آن ، انتقاد از استانداردهای دوگانه غرب در برخورد با مقاومت فلسطین در توصیف آن به عنوان "تروریسم" علیرغم حمایت اکثریت قطعنامه های بین المللی کرده اند. علاوه بر این، آنها از عجله غرب برای تحریم روسیه از همان روزهای اول حمله نظامی انتقاد کردند، در حالی که با وجود گذشت ۵۵ سال از اشغال کرانه باختری و نوار غزه، هیچ تحریم معنا داری علیه اسرائیل از زمان اشغال سرزمین های اشغالی از سال ۱۹۴۸ اعمال نکرده است. اگرچه سازمان عفو بینالملل ماه گذشته خواستار اعمال تحریمهای اقتصادی علیه اسرائیل به دلیل سیاستهای «نژادپرستانه» شد، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در همان سخنرانی که در آن خواستار تحریم روسیه شد، درخواست حقوق بشر سازمان ملل متحد را برای بررسی تخلفات اسرائیل در سرزمین های اشغالی به عنوان "لکه ای بر اعتبار شورا" شرح داد و خواستار توقف آنها شد. با این حال، نمایندگان پارلمان اروپا و متخصصان رسانهای این دوگانگی غربی را از زمان شروع بحران اوکراین بارها مطرح کردند.
اسرائیل معتقد است که پرداختن جهانی به بحران اوکراین توجه را از رویکرد های آن در سرزمین های فلسطین اشغالی منحرف کرده است (شهرک سازی، آزار و اذیت اسرا، افزایش کشتار غیرنظامیان فلسطینی، ادامه محدودیت ها بر ساکنان شیخ جراح در اورشلیم، افزایش تعداد بازداشت شدگان غیرنظامی، تخریب خانه ها و غیره.). باید خاطرنشان کرد که حملات هوایی و موشکی به اهداف سوریه با میزانی بیشتر از دوره های قبل انجام شده است؛ از ابتدای سال ۲۰۲۲ تا ۲۴ فوریه (آغاز حمله روسیه به اوکراین)، پنج حمله اسرائیل به سوریه انجام شد که به معنای میانگین یک حمله در هر ۱۱ روز است، در حالی که اسرائیل از ۲۴/۲ تا۸/۳ سه بار، به طور متوسط هر ۴ روز یک حمله به سوریه داشته است.
۳. تلاش برای میانجیگری در درگیری با هدف ترویج ایده «کمک اسرائیل به صلح جهانی» و بهبود وجهه دیپلماتیک اسرائیل. اگرچه مقامات اوکراینی از موضع ضعیف اسرائیل در مورد موضوع خود ابراز ناامیدی کردند، نخست وزیر اسرائیل، نفتالی بنت در تلاش برای شرکت در مذاکرات مستقیم بین روسیه و اوکراین بود، و او مدعی شد که اسرائیل در تنظیم مذاکرات بین دو طرف درگیر در مرز بلاروس نقش داشته است. اسرائیل برای اطمینان از پذیرش خود به عنوان واسطه، از یک سو «عملیات نظامی روسیه» را محکوم کرد، و از سوی دیگر از کمک نظامی به اوکراین خودداری کرد و این کمک ها به اهداف بشردوستانه محدود شد. علاوه بر این، لیندا توماس-گرینفیلد، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد، «ناراحتی خود را از عدم حضور اسرائیل در میان حامیان پیشنویس قطعنامه محکومیت روسیه در مجمع عمومی ابراز کرد».
برخی کارشناسان آمریکایی معتقدند که موفقیت در مجبور کردن اوکراین و روسیه برای سازش «بنت را به یک سیاستمدار بینالمللی تبدیل می کند و جایگاه اسرائیل را پس از دههها انتقاد جهانی نسبت به حکومت نظامی طولانیمدت و بیپایانش بر فلسطینیها تقویت میکند» و آن را به یک عامل قدرتمند جهت جلوگیری از رویارویی بالقوه با یک حادثه فاجعه بار تبدیل میکند. با این حال، ناظران بر این باورند که نقش اسرائیل به دلیل پیچیدگی های بحران، و نارضایتی غرب از موضع اسرائیل که فاقد محکومیت واضح عملیات نظامی روسیه در اوکراین است، کاهش یافته است. علاوه بر این، نتایج ضعیف تلاشهای ترکیه و فرانسه برای میانجیگری باعث نمی شود که انتظار دستاوردهای مهم از اسرائیل در همین زمینه داشته باشیم، که ممکن است پیامدهای منفی برای دیپلماسی اسرائیل داشته باشد، همانطور که یک کارشناس اسرائیلی نیز مشاهده کرد که «نخستوزیر وارد مسئله اوکراین شده بدون اینکه کاملاً بداند عمق این فاجعه چقدر است".
۴. امکان صحبت کردن با روس ها در خاورمیانه در ازای برخی مواضع اسرائیل در قبال روسیه. نخستوزیر سابق اسرائیل، ایهود اولمرت، این موضوع را با بیان این مطلب گفت: «وضعیت برای اسرائیل حساس است. اسرائیل از یک سو متحد آمریکا و بخشی از غرب است و در مورد آن شکی نیست". وی افزود:" از سوی دیگر، روسها در سوریه حضور دارند، ما در سوریه مشکلات نظامی و امنیتی حساسی داریم و- ارتش اسرائیل برای انجام اقدامات در سوریه نیاز به آزادی ویژه ای دارد. بنابراین، این امر بدون در نظر گرفتن جهت گیری های روسیه امکان پذیر نیست. اسرائیل می خواهد به محدودیت سوریه توسط روسیه در استفاده از سامانه موشکی S-۳۰۰ ادامه دهد و اطمینان حاصل کند که سوریه با سامانه دفاعی S-۴۰۰ روسیه که روس ها آن را در نزدیکی مواضع خود در سوریه نصب کرده اند تقویت نخواهد شد. اسرائیل همچنین در تلاش است تا از هرگونه رویارویی با هوابری روسیه در حریم هوایی سوریه اجتناب کند، بدون بیان این که اینکه اسرائیلی ها میدانند روس ها در وین در مورد برنامه هسته ای ایران پشت میز مذاکره نشسته اند؛ یک موضوع بسیار مهم برای اسرائیل.
در اینجا دو احتمال ظاهر می شود:
الف. یا آمریکا برای موضع ایران که تا حدودی از روسیه دورتر است، به ویژه با فشارهای بحران آمریکا و تمایل روسیه برای مهار موضع روسیه، تلاش میکند ایران را فریب دهد و با بازگشت به مسئله توافق هستهای امتیازاتی بدهد.
ب. یا آمریکا به ایران سخت می گیرد تا ایران به دلیل بحران اوکراین در هیچ تحریمی علیه روسیه شرکت نکند و قطعا این گزینه بهترین گزینه برای اسرائیل است.
علاوه بر همه موارد فوق، اسرائیل تمایل به حفظ ارتباط با برخی از نخبگان روسی-یهودی (به ویژه ثروتمندان و افراد مرتبط با رئیس جمهور پوتین، مانند سرمایه دار نفت و آلومینیوم و رومن آبراموویچ، فولادساز روسی-یهودی) دارد، که به خاطر روابط خود با اسرائیل معروف است و از سال ۲۰۱۸ تابعیت اسرائیلی دارد، تا جایی که به دنبال آن است که آنها شامل تحریم های غرب نشوند. با این حال، خزانه داری ایالات متحده ابراز نگرانی کرده است که عدم تحریم آنها ممکن است آنها را به بانک های اسرائیلی برای انتقال پول یا "پولشویی" به نفع روسیه مرتبط کند. به این امر تمایل اسرائیل برای ادامه روابط با یهودیانی که در روسیه مانده اند، به ویژه آنهایی که احتمال مهاجرت به اسرائیل را دارند نیز اضافه می شود.
۵. احتمال جایگزینی گاز اسرائیل با گاز روسیه در بازارهای اروپایی: قبل از بحران اوکراین، به ویژه در آوریل ۲۰۱۷، نشستی بین وزرای انرژی اسرائیل، ایتالیا، قبرس و یونان برگزار شد تا در مورد امکان کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه از طریق خط لوله ای که در زیر دریای مدیترانه، از سواحل فلسطین اشغالی تا سواحل اروپا امتداد می یابد گفتگو شود ، توافق شد که این پروژه در سال ۲۰۲۵ تکمیل شود. با این حال، ایالات متحده در ژانویه ۲۰۲۲ مخالفت خود را با این پروژه علاوه بر ملاحظات زیستمحیطی و جغرافیایی-سیاسی، به دلیل نگرانی در مورد امکان سنجی ها اعلام کرد که به اینکه اروپا طبق آمار سال ۲۰۲۱ «۱۵۵ میلیارد متر مکعب» گاز از روسیه وارد میکند اشاره دارد. این موضوع مجدداً از طریق اخباری مربوط به درخواست ایالات متحده از اسرائیل برای مشارکت با سایر کشورها در جبران خسارت اروپا با جایگزینی برای گاز روسیه، علیرغم درک این موضوع که تولید اسرائیل برای این جبران کافی نیست، مورد بررسی قرار گرفته است.
نزدیک به دو هفته پس از آغاز جنگ اوکراین، نقش ترکیه در پیشنهاد به اسرائیل و قبل از آن در پیشنهاد به آذربایجان برای انتقال گاز خود به اروپا از طریق تاسیسات ترکیه، با همکاری مصر، آشکار شد. این موضوع به وضوح در مارس ۲۰۲۲ در جریان دیدار اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل با اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، در ترکیه مطرح شد. اسرائیل از بحران اوکراین برای ترمیم برخی از شکافهای روابط خود با ترکیه استفاده کرد، روابط تجاری ترکیه با اسرائیل افزایش یافته است و به گفته منابع ترکی، حجم آن را در سال ۲۰۲۱ به ۸.۴ میلیارد دلار ، ۳۵ درصد افزایش نسبت به سال ۲۰۲۰ رسیده است. گزارشها حتی حاکی از «درخواست اسرائیل از ترکیه» برای کنترل فعالیت حماس در خاک ترکیه با ممانعت از انجام هرگونه عملیات علیه منافع اسرائیل است.
۶. ملاحظات داخلی اسرائیل: سه بخش وجود دارد که اسرائیل در بحران اوکراین به آنها توجه می کند:
الف. جامعه روسیه
ب. یهودیان روسی در اسرائیل
ج یهودیان اوکراینی در اسرائیل
گزارشهای مختلف نشان میدهد که بین یهودیان اسرائیلی با اصالت روسی و یهودیان با اصالت اوکراینی با توجه به موضعشان درباره بحران کنونی اوکراین تفاوتهایی وجود دارد. علیرغم کمبود اطلاعات در مورد موضع یهودیان اسرائیلی با اصالت روسی یا اوکراینی درباره بحران کنونی اوکراین، یک مطالعه آکادمیک در مورد موقعیت اقلیت های یهودی در روسیه و اوکراین در طول بحران کریمه ۲۰۱۴ به دو پدیده اشاره کرد:
الف. مواضع یهودیان در روسیه در طول بحران به وضوح با مواضع یهودیان اوکراینی متفاوت بود، زیرا هر اقلیت به موضع کشور خود نزدیکتر بودند.
ب. بی طرفی اسرائیل تا حدی بر اساس عدم تمایل برای تأثیرگذاری اقلیت یهودی در روابط آنها با کشورهایشان(روسیه یا اوکراین) است.
۷. بازتاب های اقتصادی بحران:
عواقب مستقیم بحران بر اقتصاد فلسطین در دو جنبه آشکار می شود:
الف. افزایش قیمت سوخت و گندم باعث افزایش بودجه فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه خواهد شد، جایی که ۷۰ درصد کالاها از خارج وارد می شود. قیمت آهن که یک کالای مهم برای بزرگترین بخش نوار غزه است، ۳۰ درصد و سیمان ۲۴ درصد افزایش یافته است. ناگفته نماند که قیمت مواد غذایی به ویژه با فرارسیدن ماه مبارک رمضان در اوایل آوریل ۲۰۲۲ زمانی که قیمت آرد نزدیک به ۳۰ درصد افزایش یافت، با توجه به اینکه ۳۵ درصد آرد مورد نیاز از روسیه وارد می شود بالا رفت. همچنین قیمت روغن ها ۷ درصد و قیمت شکر ۱۰ درصد افزایش یافت و همه اینها بر نرخ بهره برداری در تأسیسات تولیدی تأثیر می گذارد و در نتیجه نرخ بیکاری را که در حال حاضر حدود ۵۰ درصد است افزایش میدهد.
ب. پس از تصمیم اتحادیه اروپا در مارس ۲۰۲۲ مبنی بر «تاخیر» در تحویل کمک های خود به تشکیلات خودگردان فلسطین (به ارزش ۲۳۵ میلیون دلار) به این دلیل که مجارستان آن «یهود ستیزی در برنامه های آموزشی فلسطین» می دانست، اتحادیه اروپا پس از مواجهه با بحران اوکراین و پیامدهای محاصره روسیه، ممکن بود کمکهای خود را چه به تشکیلات خودگردان فلسطین و چه به سازمانهای جامعه مدنی فلسطین کاهش دهد. برخی منابع تخمین زده اند که کاهش کمک ها ممکن است به حدود ۱۰ درصد برسد.
در مورد طرف اسرائیلی، با توجه به تشدید تحریمهای اقتصادی متقابل بین قدرتهای غربی و روسیه، تأثیر بر اقتصاد اسرائیل به سیاست اسرائیل مرتبط خواهد بود. حجم تجارت بین روسیه و اسرائیل ۳.۳۷۳ میلیارد دلار است (۲.۴۱۵ میلیارد دلار واردات اسرائیل از روسیه و ۹۵۸ میلیون دلار صادرات اسرائیل به روسیه)، این به این معنی است که حجم واردات اسرائیل از روسیه بیش از ۲ درصد نیست. این تاثیر را می توان در افزایش قیمت برخی مواد (عمدتا نفت، گاز، زغال سنگ و گندم) مشاهده کرد، بعلاوه آن بر برخی از شرکت هایی که در روسیه سرمایه گذاری می کنند، به ویژه با کاهش ارزش روبل و دشواری در پرداخت به دلیل حذف بانک های روسی از سیستم SWIFT تاثیر گذاشت.. این پیامدها در صورت گسترش بحران، تأثیر شدیدتری بر اقتصاد اسرائیل خواهند داشت، اما در کوتاه مدت ، به ویژه بر اساس تعهد اسرائیل به تحریمهای اقتصادی بینالمللی علیه روسیه، اهمیت کمتری دارند.
نتیجه
مهمترین ویژگیهای عواقب بحران بر مسئله فلسطین را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
۱. طرف اسرائیلی در موقعیت دیپلماتیک حساسی قرار دارد، به ویژه در صورت تشدید بحران، زیرا موضع بی طرفانه برای اسرائیل ممکن است از سوی یکی از طرفین برای اسرائیل گران تمام شود.
۲.اولویت اسرائیل آوردن یهودیان بیشتر از هر دو کشور بحران زده به ویژه اوکراینی ها به فلسطین اشغالی است.
۳. شانس ایفای نقش اسرائیل به عنوان میانجی بسیار کم به نظر می رسد.
۴. افزایش قیمت انرژی و گندم بیشتر بر فلسطینی تاثیر خواهد داشت تا اسرائیلی ها.
۵. استحکام ایده استانداردهای دوگانه در مواضع غرب در قبال درگیری های بین المللی که به وضوح در واکنش های شخصیت های مختلف اروپایی و آمریکایی دیده می شود.
۶. پیروزی روسیه ممکن است ایده چندقطبی بین المللی را تثبیت کند، که ممکن است " تاثیر مثبت" بر تعصب علیه فلسطینی ها در سیاست های بین المللی در مورد مسئله فلسطین داشته باشد.
۷. محور مقاومت باید، عملیات مقاومت را تشدید کند تا فلسطین را برای یهودیان اوکراینی یا حتی یهودیان روسی غیر جذاب کند و آنها را مجبور به مهاجرت به کشورهای دیگر کند. عملیات مقاومت در ۲۲/۳/۲۰۲۲ در Negev که در آن چهار اسرائیلی کشته شدند، ممکن است پاسخی به این ضرورت باشد، با توجه به اینکه منطقه Negev یکی از مناطقی است که به وضوح برای اسکان مهاجران اوکراینی تعیین شده است،نگرانی های آنها را بیشتر می کند و آنها را به مهاجرت به کشوری دیگر به جز اسرائیل سوق می دهد.
۸. تقویت کمپین های رسانه ای برای افشای استانداردهای دوگانه دیپلماسی و رسانه های غربی با توجه به برخورد آنها با مسائل اوکراین و فلسطین ضروری است.
نظر شما